تصمیم گیری

تصمیم گیری درست

11145 scaled - تصمیم گیری درست

اگر تا اینجای کار پا به پای ما اومده باشید، باید به یه نظر واحد در مورد تصمیم گیری رسیده باشیم که این مسئله روزها و از همه مهم‌تر آینده ما رو می‌سازن. تصمیم های کوچیک و بزرگی که گرفتن بعضی از اونها سخت بود و بعضی دیگه هم آسون.

این موضوع هم برای همه ما واضح و مبرهن شده که موفقیت ما بر اساس تصمیم های ما تعیین میشه. تصمیم هایی که بعضی از اونها درست بودن و پله سکوی پیشرفت ما شدن و بعضی از آن ها هم ممکنه غلط بوده باشن و ما رو چند تا پله پایین تر برده باشن.

اما واقعا چه کدوم ها درست بوده و چه کدوم ها اشتباه؟ آیا همین که فکر کنیم فلان تصمیم درسته، پس قطعا درسته؟ و یا برعکس؛ فکر کنیم تصمیمی اشتباهه و قطعا هم اشتباه بوده باشه.

یه نگاه به تاریخ بندازیم. آدولف هیتلر… تصمیم های هیتلر موجب مرگ چندین میلیون نفر شد؟ اگر اون زمان کسی با هیتلر مصاحبه کرده باشه، احتمالا از این موضوع صحبت کرده که در اون زمان داشت بهترین تصمیم ها رو میگرفت، اما آیا از نظر بقیه هم اینطور بود؟ یا اینکه اگر الان هیتلر زنده بود و نظرش رو در مورد تصمیم هاش در اون دوره می‌پرسیدین، موافق آن ها بود یا فکر میکرد تصمیم های خوبی نگرفته؟

ما وقتی یه تصمیمی می‌گیریم، یکسری نتیجه مد نظرمون هست که اگر نتیجه پیش آمده به نتیجه ای که از قبل پیش بینی کرده بودیم نزدیک باشه، میگیم تصمیممون  درست بوده. اما اگر نتیجه پیش بینی شده با نتیجه حاصل شده همخونی نداشته باشن و به هم نزدیک نباشن، میگیم تصمیممون درست نبوده.

توی مقاله تصمیم گیری ما فرآیند تصمیم گیری رو توضیح دادیم و گفتیم تصمیم گیری درست شامل این فرآینده: شناسایی مسئله، تجزیه و تحلیل مسئله، پیدا کردن راه حل، انتخاب راه حل و عمل به اون و در آخر ارزیابی.

این فرآیند یک تصمیم گیریه درسته. اما آیا کسی که تمام این مراحل رو مو به مو اجرا کنه، الزاما میتونه بگه تصمیم درستی رو گرفته و به نتیجه ای که میخواست رسیده؟

مسلما که همیشه این طور نیست. یادمون باشه که تصمیم درست با نتیجه درست هم مترادف نیستن. تصمیمات درست گاهی میتونه منجر به نتیجه درست بشه، و گاه هم نتیجه درستی رو به دنبال نداره. پس حواسمون باشه که باید این دو تا رو از هم تفکیک کنیم.

تصور کنید فردی توی فصل زمستون و هوای برفی در حال رانندگی باشه. این شخص تصمیم میگیره از زنجیر چرخ استفاده کنه، امن ترین مسیر رو انتخاب میکنه و با سرعت مطمئنه حرکت کنه و بطور کلی همه جوانب احتیاط رو رعایت میکنه. آیا ایمنی ۱۰۰درصدی برای این شخص تضمین میشه و احتمال سرخوردن و یا تصادف کردنش صفر میشه؟ قطعا که اینطور نیست.

اصلا از کجا معلوم شخص دیگه ای باعث ایجاد خطر برای راننده مورد نظر ما نشه؟ شخصی که هیچ کدوم از موارد ایمنی رو رعایت نکرده و در نهایت موجب تصادف میشه. پس با اینکه این فرد تصمیم گرفته همه موارد رو رعایت کنه، باز هم احتمال این هست که نتیجه نهایی اون چیزی نباشه که این شخص میخواست.

هرچند که برعکس این قضییه هم ممکنه. مثلا کسی که فرآیند تصمیم گیری رو طی نکرده باشه و بر حسب شانس یه تصمیمی گرفته باشه که نتیجه خوبی براش داشته. ملموس ترین مثال میتونه در مورد کسی باشه که بلیط بخت آزمایی گرفته و تصمیم میگیره ۵ تا عدد رندوم رو انتخاب کنه و عینا همون اعداد میشن اعداد منتخب و این فرد صرف تصمیم گیری شانسی برنده میلیون ها پول شده باشه.

یا کسی که تو کنکور رتبه نسبتا خوبی میاره، اما بدون در نظر گرفتن علایقش و یا بدون اینکه هدف خاصی داشته باشه؛ رشته ای رو انتخاب میکنه و در همون رشته ادامه میده و به درجه خوبی هم میرسه و به اون مقام اجتماعی و وضع مالی که همیشه مدنظرش بوده میرسه.

این حالت دقیقا مخالف با حالت راننده ای بود که همه شرایط رو بررسی کرده بود ولی آخر هم نتیجه مطلوبی بدست نیاورد. یعنی شخصی که فرآیند تصمیم گیری رو درست پیش برد اما نتیجه ای که میخواست رو نگرفت و یا کسی که هیج توجهی به انجام این فرآیند مهم نداشت اما در آخر نتیجه ای رو بدست آورد که همیشه دنبالش بود. پس اینجاست که می‌بینیم حتی تصمیم گیری درست هم میتونه نتیجه درستی رو به دنبال نداشته باشه.

گاهی اوقات هم پیش میاد پیرو تصمیم های اشتباهی که گرفتیم اعتماد به نفس خودمون رو و باور به این موضوع رو که ممکنه این بار تصمیمون درست بوده باشه رو از دست میدیم و رو همین حساب دچار خطای محاسباتی بشیم و بخاطر اعتماد به نفس از دسته رفته، تصمیم درست رو بذاریم پای اشتباه بودنش و انجامش ندیم.

از این موضوع غافل نشیم که اشتباه ترین حالت ممکن همینه. تخمین زده شده که ما در طول روز هزاران تصمیم می‌گیریم. پس بین این همه تصمیم احتمال اینکه گاهی اوقات تصمیم اشتباهی هم گرفته بشه هست. چیزی که مهمه این نیست که همیشه آن ها درست باشه بلکه مهم ترین موضوع اینه که بتونیم از تصمیم های اشتباهمون درس بگیریم و اون ها رور اصلاح کنیم و بهبود بدیم.

کتاب «تصمیم‌گیری» از استیفن پی.رابینز کتاب خوبی در موضوع تصمیم گیریه که به خیلی از سوالات ما جواب میده.

مثلا در رابطه با تصمیم گیری درست یا غلط ما رو به این نتیجه می‌رسونه که بعضی مواقع اون چیزی که باعث تصمیم گیری اشتباه در ما میشه، هزینه‌ایه که در قبال یک تصمیم گیری انجام دادیم. این هزینه میتونه از نظر زمانی، مالی و مادی و یا هر چیز دیگه‌ای باشه.

مثال خوبی که آقای رابینز تو این کتاب زده در رابطه با مطالعه‌ای بود که طی اون، به گروهی از افراد گفته شده بود که خودشون رو رئیس شرکتی تصور کنن که هواپیماهای نظامی تولید می‌کنه.

این شرکت ۱۰ میلیون دلار روی پروژه ساخت هواپیمایی سرمایه‌گذاری کرده بود که با رادارهای معمولی قابل کشف نبود، اما وقتی ۹۰ درصد پروژه کامل شد، یکی از رقبای اون شرکت هواپیمایی به بازار می‌فرسته که قابل کشف با رادار نیست و بسیار سریع‌تر و کم‌ هزینه‌تر از هواپیماییه که این شرکت ساخته.

از این افراد مورد مطالعه به عنوان رئیس شرکت پرسیده می‌شه که “آیا روی ۱۰ درصد باقی‌مانده پروژه سرمایه‌گذاری می‌کنند تا پروژه تمام شود؟”  سپس به گروه دیگری نیز همین سناریو داده می‌شه، اما حرفی از سرمایه‌گذاری قبلی به میان آورده نمی‌شه.

نتیجه این بود که ۸۵ درصد گروه اول گفتند که پروژه رو تمام می‌کنند (چون احتمالا با خودشون گفتن ۱۰ میلیون دلار هزینه کردند و حیفه اگر کار رو تموم نکنند) ، اما تنها ۱۷ درصد از گروه دوم گفتند که پول بیشتری در این پروژه خرج می‌کنند (چون نمی‌دونستند که ۱۰میلیون دلار خرج کردند).

این یعنی گروه اول تصمیم می‌گیره که علیرغم این که هزینه زیادی برای ساخت این هواپیما کرده، اما حاضره باز هم هزینه بیشتری کنه تا کارش تموم بشه با این که میدونه از ادامه دادن هیچ منفعتی نمی‌بره.

همه ما مثال‌های زیادی از همچین موقیعت هایی تو ذهنمون داریم؛ از اطرافیانمون و حتی از خودمون. مثل افرادی که هزینه زیادی رو صرف غذایی خاص می‌کنن اما با این که سیر شدن، باز هم ترجیح میدن به زور هم که شده اون غذا رو بخورن (این مثال رو فارغ از تفکر به اصراف کردن یا نکردن در نظر بگیرید) و یا افرادی که بلیط سینما تهیه می‌کنند و بعد از گذشت چند دقیقه که متوجه میشن از اون فیلم خوششن نیومده، اما باز هم به تماشا کردن ادامه میدن.

پس برای یه تصمیم گیری درست، علاوه بر اینکه باید فرآیندش رو به درستی رعایت کنیم، یادمون نره که از توانایی تفکر و قدرت استدلالمون هم استفاده کنیم. زمانی که ما یک تصمیم گیری درست داشته باشیم، احساس خوشحالی و رضایت داریم و برعکس؛ تصمیم گیری نادرست ما رو همیشه دچار پشیمونی و افسوس میکنه.

اما یادمون نره استفاده از این شرایط به نفع خودمون در تصمیم گیری های بعدیمون نقش زیادی دارند و باید از اشتباهاتمون استفاده کنیم جهت تصمیم های درست.

درباره‌ی محمد رازه

همچنین ببینید

20 310x165 - از همین حالا شروع کنید!

از همین حالا شروع کنید!

بسیاری از مردم برای دستیابی به موفقیت مادی تمام زندگی خود را کار می‌‌‌کنند، چرا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.