تصمیم گیری

چرا باید تصمیم بگیریم؟

2022 03 19 22 26 15 Window - چرا باید تصمیم بگیریم؟

تصمیم های کوچک روز ما را میسازند و تصمیم های بزرگ آینده ما را په توی تصمیم گیری دقت کنیم….

امروز میخواییم ببینیم که اهمیت گرفتن تصمیم چیه و چرا باید کار به این سختی رو انجام بدیم؟

اینکه شما الان چه لباسی پوشیدید یعنی تصمیم گیری. این شما هستید که تصمیم گرفتی این متن رو تو موبایلتون بخونید یا تو لپ تاپ. شما قراره تصمیم بگیری شام چی بخوری و فردا صبح چه ساعتی از خونه بزنی بیرون و اصلا بری بیرون یا نه؟

همه این ها تصمیم های کوچیکی بودند که دارن روزهای شما رو میسازن. برخی افراد این مسائل کوچیک رو جزء تصمیم های زندگیشون نمیدونن و فقط تصمیم های بزرگ رو تصمیم میدونند.

اما ما میگیم تصمیم های کوچیک هم تعدادشون خیلی بیشتره و هم روزهای مارو میسازن که شاید تاثیر مهم و زیادی روی زندگی ما نداشته باشند اما در آخر همه اونها کنار هم جمع میشه و میشه حاصل عمر ما.

پس آینده چی؟ بعضی ها میگن آینده یعنی تقدیر، یعنی سرنوشت و معتقدند که تقدیر چیزیه که برای ما رقم میخوره و ما نمیتونیم تعیینش کنیم و در اون دخالت کنیم. این جمله از بیخ غلطه. کسی که آینده ما رو میسازه کسی نیست جز خود ما. این ماییم که با تصمیم هامون داریم آینده مون رو رقم میزنیم.

از اون موقع که تونستیم روی پای خودمون وایسیم، داریم تصمیم میگیریم و داریم آینده مون رو درست میکنیم.

جایی که الان هستیم حاصل تصمیم های قبل تر ماست که باعث شدند الان اینجا باشم. اونموقع که تصمیم گرفتیم درس بخونیم یا با دوستامون بریم پارک و سینما داشتیم آینده مون رو میساختیم.

اون موقع که تصمیم گرفتیم بریم رشته ریاضی یا تجربی یا فنی و حرفه ای، داشتیم واسه الانمون تصمیم می گرفتیم. این ما بودیم که با انتخاب رشته های پزشکی، داروسازی، مهندسی و یا هنر خوندن شغل آینده مون رو ساختیم.

همه این ها تصمیم های کوچیک و بزرگی بودند که روزها و آینده ما رو ساختن. پس تصمیم گیری باعث شده که ما، ما بشیم وگرنه جسم های بی جان تصمیم گیری نمیکنند و تا ابد هم ممکنه یه گوشه موندگار بشن اما این اون چیزی نیست که ما دنبالشیم.

دیدگاه های مختلف در مورد تصمیم گیری و اهمیت اون:

“کوین ترودو” کارآفرین بزرگیه که در مورد تصمیم گیری میگه: لحظاتی وجود دارند که مجبور میشویم انتخاب کنیم اما زمانی هم هست که تصمیم نگرفتن خود یک تصمیم گیری محسوب میشود.

جمله سنگینی بود ولی واقعا هم همینطوره.

از نظر سایت متمم، ما در حوزه های متعددی تصمیم گیری میکنیم:

مثلا تصمیم گیری در مسائل مالی که برای کسب حداکثر منافع با حداقل هزینه های ممکن است.

تصمیم گیری در مسائل سازمان برای مدیریت بهتر منابع و مواجهه با چالش‌ها.

تصمیم گیری در مدیریت به عنوان ابزاری برای انتخاب بهترین گزینه.

و تصمیم گیری در زندگی روزمره و روابط عاطفی انسانی.

گرفتن تصمیم در هرکدوم از زمینه ها، دانش خاصی میخواد اما چیزی که بین همه اونها مشترکه فرآیند تصمیم گیریه که تو اولین مقاله در مورد تصمیم گیری بهش اشاره کرده بودیم. (همون مراحل تصمیم گیری که میشد شامل: شناسایی مساله، تجزیه و تحلیل مساله، یافتن راه کار، انتخاب بهترین راه کار، اجرای راه کار و در آخر ارزشیابی نتایج)

خیلی مواقع پیش میاد که بعد از اینکه تصمیمی گرفتیم و نتیجه رو دیدیم، از تصمیممون پشیمون شدیم و به خودمون گفتیم کاش تصمیم دیگه ای گرفته بودیم و اونجا بوده که به اهمیت تصمیم گیری پی بردیم.

مسائلی که احتیاج به تصمیم گیری دارند رو به 3 دسته تقسیم میکنیم:

تصمیمات آسان: که روزانه با هر دانشی که داریم این تصمیم ها رو میگیریم و نتایج اون تاثیرات زیادی روی زندگی و آینده ما نداره. مثل اینکه امروز چه غذایی بخوریم.

تصمیمات متوسط و سخت: گرفتن تصمیات سخت به همین راحتی نیست و هر تصمیمی که میگیریم سالیان سال و یا حتی تا آخر عمر میتونه رو زندگی ما تاثیر داشته باشه. برای گرفتن این تصمیم ها باید خیلی حواسمون رو جمع کنیم و با تسلط کامل بر اون موضوع تصمیم بگیریم. مثل انتخاب رشته تحصیلی.

پس داشتن مهارت تصمیم گیری واقعا نقش مهمی تو زندگی ما داره. چون هر تصمیمی که ما میگیریم عواقبی برای ما داره و باید مسئولیت تصمیم هامون رو بپذیریم و اینجوری نخواهد بود که مسئولیت تصمیم هامون رو بندازیم گردن یکی دیگه و 0 تا 100 مسئولیتش با خودمونه.

افرادی که مهارت تصمیم گیری رو یاد میگیرند و اون رو در خودشون پرورش میدن، خطاهای تصمیم گیریشون کاهش پیدا میکنه و به نتایج مطلوب تری میرسن.

اما افرادی که چیزی از اهمیت تصمیم گیری نمیدونن، چون هیچ شناختی از این فرآیند ندارن و نمیدونن که چجوری باید تصمیم بگیرن، همیشه دچار یه استرس و اضطرابی هستن که همین موضوع خودش باعث میشه معمولا عملکرد خوبی نداشته باشن تو این امر و از طرف دیگه ممکنه منجر به نتایج جبران ناپذیری بشه براشون.

 

تو سایت کارپوم یه ویدئو داریم از نمونه صحبت های TED که دیدنش خالی از لطف نیست.

خلاصه اش اینه که: ما معمولا دو جور انتخاب داریم. انتخاب هایی که میدونیم بین دو تا گزینه یکی از اونها برای ما بهتره و میریم سراغ همون و به راحتی تصمیم میگیریم و به این تصمیم ها، انتخاب های آسون میگیم اما بعضی وقتا پیش میاد که حداقل دو تا گزینه داریم و اگر گزینه یک رو انتخاب کنیم،

یجوری بهتر میشه و اگر گزینه دو رو انتخاب کنیم، یجور دیگه برامون خوب میشه و در عین حال هیچ کدوم از این گزینه ها به تنهایی کامل نیست. به این تصمیم گیری ، انتخاب سخت میگیم. مثل پزشکی که بعد از فارغ التحصیل شدن میخواد تصمیم بگیره با همین شرایط و مدرک شروع به کار کنه و یا اقدام کنه برای گرفتن تخصص.

هر مسیری رو که انتخاب کنه میتونه براش خوب باشه اما از طرفی اینجوری نیست که هرکدوم از اونها تصمیم کامل و بی نقصی باشه. حتی اگر آینده هر دو گزینه رو هم بدونه باز هم ممکنه انتخاب براش سخت باشه. دلیلش هم این نیست که اطلاعات ناقصی داره و یا فرد ناتوانی در تصمیم گیریه… بلکه دلیلش اینه که هیچوقت بهترین گزینه ای وجود نداره.

هیچوقت گزینه ای وجود نداره که بگیم پرفکت و بدون نقصه.

پیشنهاد میکنم ویدئو رو بصورت کامل ببینید.

  • جایگاهی که الان در اون قرار داریم حاصل تصمیماتیه که در گذشته گرفتیم و اگر از شرایط موجود راضی نیستیم، تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که تصمیمات جدیدی رو اتخاذ کنیم و میبینیم که به همین راحتی شرایطمون عوض میشه.

این متن خیلی خوب ما رو با اهمیت تصمیم گیری آشنا میکنه. با این موضوع که لازم نیست برای همیشه تو یه نقطه بمونیم. اینکه خیلی از مسائل و مشکلات با گرفتن تصمیمات جدید حل میشه.

اینکه تصمیات جدید باعث میشن که درجا نزنیم و بتونیم شرایط زندگی مون رو باب میل خودمون تغییر بدیم.

این متن به یه موضوع خوب دیگه هم اشاره کرده اونم این که باید حواسمون باشه که دچار خستگی تصمیم گیری نشیم. ما در طول تاریخ کلی رهبران بزرگ و خوبی داشتیم که ابتدای کار با تصمیم هاشون مسیر رو پیش بردن اما از یه جایی به بعد دچار خستگی تصمیم گیری شدند و این اتفاق باعث شد از اون تکاپو بیفتن و موفقیت خودشون رو از دست بدن.

پس تصمیم گیری همونجوری که میتونه ما رو به عرش ببره، ممکنه تو بعضی شرایط بصورت ناخواسته باعث افول ما هم بشه.

 دو روش تصمیم گیری

  1. شهودی: شهود، یعنی استفاده از احساس و ندای درونی‌. افراد فکر میکنند که این حس، یک حس جادوویه، اما شهود ترکیبی از تجربیات گذشته و ارزش‌های درونی ماست. هرچند ممکنه این حس ریشه در واقعیت نداشته باشه اما توجه به این حس میتونه خیلی مفید و ارزشمند باشه. چون حاصل تجربیات ماست. مثل وقتایی که ما حس میکنیم انجام دادن یه کاری خوبه بدون اینکه هیچ دلیل منطقی ای براش داشته باشیم.
  2. استدلالی: استدلال، یعنی به خدمت گرفتن شواهد و آمار و ارقام پیش رو برای تصمیم گیری. استدلال ریشه در واقعیات داره و جنبه های عاطفی داستان رو کنار میذاره.

روش شهودی با اینکه روش قابل قبولیه اما فقط برای تصمیم های ساده و سریع مناسبه و برای تصمیم های پیچیده باید روشی رو در نظر بگیریم که شامل هر دو روش شهودی و استدلالی میشه. مثلا شما نمیتونی صرف اینکه از یه ماشین خوشت میاد بری و بخریش و باید از مجموع هر دو روش استفاده کنی.

این روش هم به این صورته که اول باید از روش استدلالی وارد بشید و آمار و ارقام رو جمع آوری کنید و زمانی که به یه نقطه واحد رسیدید، حالا پای شهود و احساسات رو بکشید وسط  و ببینید حستون نسبت به این تصمیم چیه.

عواملی که باعث تصمیم گیری نا مناسب میشن

  • نداشتن اطلاعات کافی
  • داشتن اطلاعات زیاد
  • تعداد بالای افراد تصمیم گیرنده
  • وجود منافع پنهان
  • وجود وابستگی های عاطفی
  • عدم وابستگی عاطفی

 

تصمیم گیری در دنیای ووکا VUCA رو بررسی کرده. ووکا از اول چهار تا حرف Volatility, Uncertainty, complexity, ambiguity تشکیل شده که به ترتیب به معنای بی‌ثبات، نامعلوم، پیچیده و مبهم می‌باشد.

کلیت کار به این معناست که دنیای ووکایی که ما داریم توش زندگی میکنیم، یه دنیای بی ثباتیه که پر از تغییراته. هیچ چیزی تو این دنیا قطعیت نداره، همه چی پیچیدگی های زیادی داره و پر از ابهامه.

حالا تصور کنید تو همیجن دنیایی چقدر گرفتن تصمیم میتونه سخت باشه. ممکنه شما یه تصمیمی بگیرید که در لحظه بهترین تصمیم دنیا باشه اما چه تضمینی وجود داره که با شرایطی که وجود داره، این تصمیم فردا هم بهترین تصمیم باشه؟ تو همچین شرایطی چیکار باید کرد؟ باید با همون تصمیمی که دیروز خوب بود ولی امروز نه پیش بریم، و یا باید هر روز یه تصمیم تازه بگیریم؟

 اهمیت تصمیم گیری

احتمالا همه ما آدم هایی رو دیدیم که موقع تصمیم گیری شیر یا خط میندازن، یا گزینه ها رو مینویسن تو یه کاغذ و شانسی یکی از اونها رو میکشن بیرون. و در واقع از طریق شانس عمل میکنند.

تصور کنید تو جمع دوستانتون افرادی باشن که وقتی تصمیم میگیرید بعد از دانشگاه برید بیرون، خیلی ممتنع عمل میکنن و تصمیم گیری در مورد اینکه کجا برید رو به افراد دیگه میسپارن و یا میگن هرچی جمع بگه و … دلیل این کار این افراد احترام گذاشتن به نظر بقیه نیست بلکه نمیدونن تصمیم درست چیه و یا اینکه از بیان احساساتشون می ترسن.

این مثال افرادی رو نشون میده که ضعف در قدرت تصمیم گیری دارند. این افراد همیشه خودشون رو وابسته و متکی به دیگران میدونن و همیشه از دیگران پیروی میکنند.

در نتیجه به مرور زمان از اعتماد به نفس این افراد کم میشه و مدام با خودشون فکر میکنن که توانایی تصمیم گیری ندارند در نتیجه مسیرشون از رسیدن به موفقیت دورتر و دورتر میشه.

موضوع دیگه ای که اهمیت قدرت تصمیم گیری رو نشون میده ، مدیریت زمانه. افرادی که همیشه فکر میکنن حالا برای تصمیم گیری وقت دارند برای همین سعی میکنند اطلاعات بیشتری جمع کنند و از زمان غافل میشن و وقتی به خودشون میان که دیگه کار از کار گذشته و زمان رو برای تصمیم گیری از دست دادن.

پس مهمه که حتما بتونیم تصمیم بگیریم و البته که به موقع تصمیم بگیریم.

جمع بندی

انسان در مسیر زندگی خود با انواع مسائل و مراحلی مواجه می‌شود که ناگزیر از تصمیم گیری است؛ از تصمیم گیری‌های جزئی در امور کوچک گرفته، تا بسیار بزرگ و پراهمیت و ما چه مهارت تصمیم گیری رو داشته باشیم و چه نه، موظف به انجام این کار هستیم.

خیلی مهمه که ما تا جایی که میدونیم در مورد تصمیم گیری اطلاعات بدست بیاریم. وقتی شما میخوای بری به یه نقطه که دو تا راه داره، در صورتی که هر دو تا راه رو بشناسی، بهتر میتونی انتخاب کنی که از کدوم مسیر بری. تصمیم گیری هم همینه. شما وقتی بهتر میتونی تصمیم بگیری که با فرایندش آشنا باشی، مراحلش رو بدونی، عواقب کار رو بدونی و …

وقتی این چیزا رو بدونیم احتمال خطا هم کمتر میشه و نتیجه بهتری میگیریم. هرچه فرد اطلاعات و آگاهی‌های بیشتری در زمینه موضوع مورد تصمیم‌گیری داشته باشه، قدرت تصمیم‌گیری فرد هم بالاتر میره.

خیلی از پژوهشگران علم مدیریت، مدیریت و تصمیم گیری رو با هم، هم مترادف میدونن به این معنا که مدیریت چیزی نیست بجز تصمیم گیری و تمام وظایف مدیر بر بیس و پایه تصمیم گیری پیش میره و ما همیشه گفتیم همه افراد موظف به تصمیم گیری هستند اما نقش تصمیم گیری در مدیریت خیلی پر رنگ تره و تصمیم گیری بخش جدایی ناپذیری از مدیریته.

اهمیت مهارت تصمیم گیری در نتایجی ست که به دنبال هر تصمیم صحیح یا غلط می آید. اگر ما مهارتمون رو در این زمینه افزایش بدیم، باعث میشه به راحتی تصمیمات درستی بگیریم و فرد پیروز تری در زندگی باشیم.

این رو هم بدونیم که افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، از قدرت تصمیم‌گیری بالاتری برخوردارند و در شرایط بحرانی قادر به تصمیم‌گیری ‌های مناسب هستند. در حالی که افراد دارای اعتماد به نفس پایین ، اغلب در تصمیم‌گیری‌های خود دچار مشکل‌اند.

اضطراب، افسردگی، هوش هیجانی و … هم عواملی هستند که میتونن رو تصمیم های ما تاثیر بذارن.

درباره‌ی محمد رازه

همچنین ببینید

موانع تصمیم گیری

تصمیم گیری و موانع آن

ما مدام در حال تصمیم‌ گیری هستیم. تصمیمات ریز و درشت؛ از تصمیم گیری برای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.