دکتر محمدرضا زاهدی مدیرعامل هلدینگ سرمایهگذاری پیشگامان سلامت از راهحلهای عبور از وضعیت شکننده سلامت در این روزها میگوید
برای اقتصاد و اکوسیستم کارآفرینی کشور در یک نیمه شب ورق برگشت. جنگی که ۱۲ روز دنباله داشت و به اندازه یک عمرگذشت، کل حساب و کتاب اقتصاد خصوصی را دگرگون و سازگاری بخش خصوصی با شرایط کشور را بسیار دشوارتر کرد. حالا کارآفرینان باید در تصمیمات چند هفته پیش خود تجدیدنظر کنند، آرزوها و برنامههای توسعه را دست نیافتنی یا دوردست ببینند و از همه مهمتر اینکه در شرایط پر اضطراب و پرتنش شرکت خود، تصمیمهای درست بگیرند. در این گفتوگو با دکتر محمدرضا زاهدی درباره مواجهه درست با شرایطی پرابهام در فضای کارآفرینی سلامت تحت تاثیر جنگی که هنوز اثراتش باقی است صحبت میکنیم.
کشورمان چند روزی درگیر جنگ و بحران شد که اثرات آن برای مدت طولانی باقی میماند. اکنون در فضای مبهمی هستیم. با توجه به تجربه و تخصص شما در اقتصاد خصوصی سلامت، زیستبوم کارآفرینی و نوآوری باید چه رفتاری داشته باشد تا شاهد ورشکستگی آنان نباشیم؟
ابهام برای این است که ما درباره آینده جنگ یا آتشبس چیزی نمیدانیم. کارآفرینی، خرق عادت کردن و تخریب خلاق کردن است. ولی در جنگ و فضای نامطمئن خلاقیت رخ نمیدهد. زیرا با ترس در تضاد است. در چنین شرایطی همه ترجیح میدهند کار روتین را انجام دهند. برای کسبوکارهای نوپا، بسته شدن اینترنت به معنی بریدن نفس آنها است زیرا غالبا درآمد ثابت دیگری هم ندارند. در این شرایط دیگر سرمایهگذاران فرشته و خطرپذیر را نمیبینیم. در فضای جنگی سرمایهگذار فرار میکند، اقتصاد آشفته میشود و نخستین اثر این اتفاقات از پا افتادن کسبوکارهای نوپا است.
کسانی که در مرحله ابتدایی کسبوکار هستند و رشد کردهاند، در شرایط بحرانی نمیتوانند به مرحله بعد بروند و اغلب آنها متوقف میشوند. کسانی که در مرحله رشد هستند، رشدشان متوقف میشود. یعنی هرکس در هر مرحلهای باشد، همانجا متوقف میشود. در این شرایط، یک بیزینس فعال باید هزینههای حاشیهای و سنگینیهای دور خود را بیاندازد. در این شرایط بیزینسها ترجیح میدهند که با حداقلها کار کنند و کار جسورانه انجام ندهند. بنابراین پیشنهاد میکنم کسبوکارها یک بار دیگر بیزینسمدل خود را بررسی کنند و آن را جنگی بچینند. یعنی فاندرها نبض کار را به دست بگیرند. اگر روتین این بود که هر هفته یا هر ماه بیزینس و بازار را تحلیل میکردند، الان باید هر روز تحلیل کنند. حواسشان به فروش باشد، هزینهها را کم کنند و اگر تولیدکننده هستند، محصولاتی را تولید کنند که زودفروش باشند. اگر ارائهدهنده خدمات هستند، روی خدماتی تمرکز کنند که از آن استقبال میشود.
ولی همه باید یک چیز را به یاد داشته باشیم که خودمان چراغ کسبوکارمان را خاموش نکنیم. حتی به اندازه یک کور سو آن را نگه داریم. در شرایط نامطمئن ما وارد مرحله تلاش زیاد و درآمد کم میشویم. فضای منفی و ناامیدی موج میزند و ناگزیر از تابآوری هستیم. بنابراین در این شرایط باید برنامههای درآمد را دوباره بررسی کنیم و برای همه، سرمایهها، هزینهها، خدمات و … چند پلن مختلف بچینیم. مشاوره با افراد باسابقه حوزه کسبوکار در این شرایط میتواند به بیزینسها کمک زیادی کند. با امن شدن شرایط نیز برنامهای بچینیم که سبد درآمد را از چند منبع مختلف تامین کنیم. در کنار سایر کارها نیز بیزینسی را طراحی کنیم که در زمان بحران چالش کمتری را تجربه میکند.
از این پس صنعت سلامت کشور شاهد چه تحولاتی خواهد بود؟ ما تا پیش از این از رشد زیستبوم سلامت در کشور یک چشمانداز و پیشبینیهایی داشتیم. الان با این شوک ناگهانی، برای این حوزه چه اتفاقی میافتد؟ بازار تقاضا به کدام سو میرود؟ فعالان این اکوسیستم برای بقا چه رویکردی داشته باشند؟
بازار پزشکی در ایران به سوی زیبایی میرفت که با جنگ نابود شد. امروز پزشکان متوجه میشوند که اگر بر زیبایی تمرکز کنند، در بحرانها این بازار را از دست میدهند. در شرایط نامطمئن، کسی به فکر زیبایی نیست. حتی افراد بیماریهای سبک را خودشان درمان میکنند. پس پزشکان باید به مسیرهای مطمئنتری نیز فکر کنند. در اکوسیستم نوآوری، بسیاری از استارتاپهای سلامت که بر بستر وب و خدمات در منزل بودند، ایستادهاند. در جنگ خدمات لوکس و غیرضروری آسیب میبیند. ولی قسمتی که به عموم مردم و درمان مرتبط است، اینطور نیست. پس مراکز درمانی و پزشکان باید بر خدمات ضروری بیشتر تمرکز کنند.
اگر فضا همچنان مبهم و پرتنش بماند چه اتفاقی میافتد؟ آیا مانند مقاطع دیگر که اقتصاد دستوری، کرونا، تحریم و… داشتیم، باز هم اکوسیستم مسیر خود را پیدا میکند؟
کارآفرینی حل کردن چالش است و کارآفرین مسیر خود را پیدا میکند. در حالت عادی ما در فضای مبهم هستیم. ولی فضای جنگی، فضای سوپرمبهم است. کارآفرینانی میمانند که تحمل ابهام در آنها خیلی بالا باشد. از طرف دیگر تا جایی که نقدینگی آسیب جدی نبیند، کسبوکار زنده میماند. زمانی که نتوانیم پول رد و بدل کنیم یا دیگر مشتری نداشته باشیم، بیزینس خاموش میشود. به همین دلیل بیزینسها بسیاری از خدمات خود را حذف میکنند زیرا در جنگ برای آن خدمات مشتری وجود ندارد. ولی کارآفرین به بیزینس خود به عنوان سفرهداری نگاه میکند که افراد تیمش سهم خود را از آن برمیدارند. پس به راحتی نمیتواند چراغ بیزینس را خاموش کند.
شما به عنوان کارآفرین چه تغییراتی را تجربه کردید؟ آیا برنامههای توسعه را دنبال میکنید یا تغییر استراتژی خواهید داشت؟
ما در بخشی از زمان با قطع شدن اینترنت مسیر دیجیتال مارکتینگ را در شبکههای اجتماعی، سایت و جستجوگرها از دست دادیم. از آنجا که در گذشته نیز تجربه بسته شدن اینترنت را داشتیم، این بار راحتتر با آن برخورد کردیم. کانالهایی که در پیامرسانهای داخلی داشتیم را فعال کردیم و سیستم هاستینگ را به داخل ایران آوردیم. بنابراین مشتریان و ذینفعان ما از طریق سایت به ما دسترسی دارند. ولی در مقطعی که سیستم پیامکی مختل شد، بسیاری از بیزینسها سطح دیگری از آسیب را تجربه کردند. این برای ما هم مساله بود. چون مشتری از طریق پیامک به سایت وارد میشود و این راه ارتباطی هم برای زمان کوتاهی بسته شد. برای این مشکل هم چند پنل پیامکی با پشتیبانی بالاتر پیدا کردیم و در چند ساعت آن را جابجا کردیم.
استراتژی ما این است که دائم نبض بیزینس را میگیریم و هزینهها را کم میکنیم. توسعه را در برخی شاخهها متوقف کردیم ولی توسعه برنامهنویسی ادامه دارد. الان فرصت این است که توسعه نرمافزارها را پیش ببریم. در حوزه آفلاین هم سعی کردیم ارتباط را با مشتری حفظ کنیم و مسیر آهسته و پیوسته را طی کنیم. الان همه بیزینسهای ما با سرعت آهستهتر و حتی با تعداد کمتر مسیر خود را ادامه میدهند.
کارآفرینی در کشوری چون ایران که غالبا ناآرامی سیاسی و اقتصادی را تجربه میکند، تحریم، اقتصاد دستوری، ناپایداری اقتصادی و مساله ارزش پول را تجربه میکند و پیشبینی پذیری و رشد اقتصادی آن دشوار است، چه الزاماتی دارد؟
کشور ما از بعد فرصتها بهشت کارآفرینی است. درآمد و سرمایه را نمیگویم. فقط فرصتها را میگویم. زیرا به همین دلایلی که گفتید، بخشی از زندگی ما توسعه نیافته است و ما میتوانیم بر اساس نیاز آن بخشها مدلهای بیزینسی و توسعه را وارد و بومی کنیم. ولی بزرگترین چالش ما قطع بودن ارتباط با دنیاست. اگر فضای باز اقتصادی داشتیم شاید دیجیکالا میتوانست با آمازون رقابت کند و بازار خاورمیانه را بگیرد. یا در گردشگری سرامد باشیم ولی به دلیل فضای بسته سیاسی، انتخاب گردشگران نیستیم. پس فضای سیاسی باعث کند شدن توسعه در فضای اقتصادی و کارآفرینی میشود. کسبوکارها برای کمترین نیاز خود باید خیلی تلاش کنند.
ولی یک خطر دیگر هم فضای کارآفرینی کشور را تهدید میکند. مثلا فردی مانند میلاد منشیپور در ایران تپسی را میفروشد و در دبی یک استارتاپ جدید راه میاندازد و ادعا میکند که ۲۱ میلیون دلار فاند گرفته و در حوزه املاک وارد کار شده است. فارغ از درستی این ادعا خود این خبر و کل ماجرا یک تهدید است و به کارآفرینان دیگر هم سیگنال میدهد که مهاجرت کنند. کشورهای زیادی به کارآفرینان ویزا میدهند. اگرچه بسیاری از کارآفرینان پای مسئولیت خود میایستند ولی بسیاری هم علیرغم میل خود ناگزیر از رفتناند. چون در ایران به سختی کار میکنند و سطح درآمد با تلاش آنها همخوان نیست. حالا شاخه تخصصی کارآفرینی در سلامت در دنیا جذابتر است. ولی در ایران این شاخه سختتر است. الان بسیاری از افراد کسبوکار سلامت و علوم پزشکی در حال مهاجرت هستند. این اتفاق کشور را تهی میکند و شاید در آینده نزدیک ناچار باشیم پزشک خارجی به کشور بیاوریم.