حکیم فرزانه اى پسرانش را چنین نصیحت مى کرد: عزیزان پدر! هنر بیاموزید، زیرا نمى توان بر ملک و دولت اعتماد کرد، درهم و دینار در پرتگاه نابودى است، یا دزد همه آن را ببرد و یا صاحب پول، اندک اندک آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاینده و دولت …
بیشتر بخوانید »خدا و فقیرکور
« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از …
بیشتر بخوانید »