در مقاله چرا باید تصمیم بگیریم اشارهای داشتیم به جهنم تصمیم گیری یا جهان ووکا.
جهان ووکا چیه؟
در اینستاگرام باشگاه، ویدیوی زیر رو برای تعریف جهان ووکا گذاشتیم:
ما به این نتیجه رسیدیم که تصمیم گیری به خودی خود یه فرآیند سخته و همیشه یه چالشی بوده که بشریت باهاش درگیر بوده. چون تصمیم گیری همیشه با تغییر همراهه و تغییر دادن شرایط همیشه برای ما سخته. حالا چی میشه اگر ویژگی های جهان ووکا هم به شرایط تصمیمی گیری اضافه بشه. در واقع میشه تغییر کردن توی دنیایی که خودش مدام درحال تغییره.
یه هزار تو رو در نظر بگیرید که هر کدوم از بخش های این هزار تو خودش به تنهایی یه هزارتو باشه. آدم از تصورش هم سرگیجه میگیره.
اما بریم دقیق تر این موضوع رو بررسی کنیم. جهان ووکا یعنی چی؟
اول به معنای لغوی این واژه بپردازیم. VUCA از اول حرف 4 تا کلمه تشکیل شده به معنای:
Volatility به معنی بی ثبات
Uncertainty به معنی نامعلوم
Complexity به معنی پیچیده
Ambiguity به معنی مبهم
وقتی این 4 تا کلمه کنار هم قرار میگیره، نشون دهنده جهانیه که هیچی در اون ثبات نداره. شب قبل از خواب شرایط یجوره، صبح که از خواب بیدار میشیم همه چی ممکنه از این رو به اون رو شده باشه. یا حتی بدتر… ممکنه در یک چشم به هم زدن همه چیز عوض بشه.
توی چنین شرایطی تصمیم گیری خیلی سخت میشه. اما اینکه با علم بر این شرایط تصمیم گیری کنیم، میتونه شرایط رو برای ما بهتر کنه. اینجوری شاید بتونیم شرایط رو پیشبینی کنیم و وقتی ما بتونیم شرایط مختلف رو پیش بینی کنیم، میتونیم برای اتفاق های مختلف هم مسیر بچینیم و مثلا با خودمون میگیم اگر اتفاق شماره 1 افتاد، پلن A رو اجرا میکنم و پلن B برای اتفاق دوم و …
اونوقت ممکنه نگرانی های ما کمتر بشه و راحت تر تصمیم گیری کنیم.
رابین هود رو یادتونه؟ بیایید تصمیم گیری رو به تیر اندازی رابین هود تشبیه کنیم. وقتی رابین هود میخواست با کمونش تیراندازی کنه، یکی میزنه زیر دستش و تیرش خطا میره. کاری که رابین هود میکنه اینه که مسیر تیر بعدیش رو عوض میکنه و درواقع تیر قبلیش رو نشونه میگیره. با این کار مسیر اون تیری که اشتباه رفته بود رو عوض میکنه و میرسونتش به هدف.
تصمیم گیری هم دقیقا همینه. وقتی یه تغییری به وجود میاد که مسیر ما به سمت هدف کج میشه، باید با تصمیم بعدی مون به مسیر درست تغییر جهت بدیم و بریم به سمت هدف.
بریم نظرهای مختلف رو در مورد جهان ووکا بخونیم:
نظر اول:
نظر دهنده معتقده که همچین جهانی سختی های زیادی رو برای مدیران و رهبران به بار میاره.
اما از طرفی هم ممکنه بشه با دید خوشبینی به قضیه نگاه کرد و مدیران بتونن با هوششون از این تهدیدها یه فرصت خوب بسازن.
مدیرانی که حواسشون به جهان ووکا هست، یک سری راه حل کلی برای این شرایط در نظر میگیرن مثل “نوآوری”، “خلاق بودن”، “انعطافپذیری” یا “گوش دادن بیشتر”. اما این ها تئوری هستند و بین حرف تا عمل کردن بهشون فاصلهست. اما به کار گرفتن اینها قطعا میتونه کمک کننده باشه.
برخی از مدیران هم معتقدند به دلیل عدم کنترل جهان VUCA، برنامه ریزی های استراتژیک و بازاریابی و … مسنوخ شده و دیگه نمیشه از اونها استفاده کرد.
این دیگه بستگی به سیاست و طرز فکر مدیران داره که چجوری با این مسائل کنار بیان.
برخورد مدیران با موضوع ووکا دو حالت داره: اول اینکه بیخیال این موضوع بشن و ندیده بگیرندش و بدون در نظر گرفتن این تغییرات به کارشون ادامه بدن که در این صورت فقط صورت مسئله رو پاک کردن و مشکل حل نمیشه و یا راه دوم رو انتخاب کنند و در واقع خودشون رو برای چالش ها آماده کنند که در این صورت هم منابع زیادی رو حروم میکنند و باز هم شکست میخورند.
تنها راه اینه که به شرایط آگاه باشن و خودشون رو آماده کنند.
نظر دوم:
جنگ جهانی سال 1914، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ حمله به برج تجارت جهانی، بحران مالی ۲۰۰۸ ، نشت نفت خلیج مکزیک و سال ۲۰۱۱ نیز سونامی ژاپن و همهگیری اخیر کرونا و کلی مثال و اتفاقات دیگه ای که نه تنها روی همون دوره تاثیر داشتند، بلکه دوران های بعد رو هم تحت تاثیر قرار دادند.
علاوه بر این، اینها عواملی بودند که حتی کسب و کارهای زیادی رو هم تحت تاثیر قرار دادند. خیلی از کسب و کار ها نابود شدند و از اون طرف کسب و کارهای جدیدی پدید اومدند.
ما گفتیم ووکا از 4 تا آیتم تشکیل شده که تو این سایت برای هرکدوم از این آیتم ها چندتا مثال داریم:
نوسان (Volatility) مثل: رگولاتوری و الزامات و قوانین ، بازار سرمایه و سهام، بازیگران بالقوه و بالفعل بازار، بودجه و نقدینگی و رقابت.
عدم قطعیت (Uncertainty) مثل: بازیگران بالقوه و بالفعل بازار، رفتار مصرف کنندگان ، رشد تولید ناخالص ملی و سایر شاخصهای کلان اقتصادی.
پیچیدگی (Complexity) مثل: زیر ساختها و فنآوریهای جدید، بخشبندی شبکه (Network Provisioning)، خدمات ارائه شونده.
ابهام (Ambiguity): انتظارات مصرف کننده، نسلهای بعدی، سمت و سوی نوآوریها، سیاستهای جهانی / تصمیمات سیاسی
از نظر آینده پژوهان، VUCA گسترش پیدا میکنه: یعنی نوسان به بینش؛ عدم اطمینان به درک؛ پیچیدگی به وضوح؛ و ابهام به چابکی تبدیل میشه و برنده کسیه که بتونه هرج و مرج ها رو به فرصت تبدیل کنه.
یک جهان ووکا ممکنه پر از شکست باشه، اما این شکستها میتونن محدود و قابل اندازهگیری باشن و مهمتر این که برای دریافت اطلاعات بهتر و کاهش عدم قطعیت و ابهام استفاده بشن.
تغییرات میتونه باعث بشه که مدیران بخوبی بتونن شرایط رو پیشبینی کنند و سناریوهای مختلفی بچینن و سریع تر به جواب برسن.
تو این سایت برای هرکدوم از این 4 مورد که باعث تغییرات میشن، یکسری راه حل داریم برای تبدیل شدن به یک رهبری موثر:
راه حل های Volatility: راه حل اول آموزش دادن به اعضاست که بتونن به اطلاعات معنا ببخشند. مدیران وقتی اطلاعات معنا داری داشته باشن، درک خوبی از شرایط دارند و سریع تر میتونن تصمیم گیری کنند. تصمیم گیری سریع هم باعث میشه تا راحت تر با تغییرات وفق پیدا کنند.
همچنین ارتباطات در محیط کار باید شفاف باشند و باید بدونیم که ردوبدل کردن پیام ها به معنی کامل بودن ارتباط نیست و مهم تر از اون اینه که منظور فرستنده پیام باید کاملا درک بشه و اون موقعست که میگیم حالا ارتباط کامل شکل گرفته و اگر رهبران ردههای پایینتر نیت افراد رو بهخوبی درک کنند، میتونن تغییرات پیشبینی نشده و یکبارهی محیطی رو بهتر مدیریت کنند.
راه حل های Uncertainty: عدم قطعیت یک فضار غبارآلود است که قابلیت پیشبینی اطلاعات در رویدادها مشخص نیست. عدم قطعیت مانع از این میشه که بتونیم فرصتها و تهدیدهای پیش روی سازمان رو بشناسیم و بررسی کنیم و در نتیجه با شکست مواجهه میشیم.
برای جلوگیری از این شکست باید رویکردهای نو و خلاقانه داشته باشیم، برنامه ریزیهامون باید منعطف باشن تا در صورت لزوم بتونیم راحت تر اون ها رو تغییر بدیم و مهم اینه که حجم بیشتری از تمرکزمون رو بذاریم رو آینده و نگاهمون به گذشته در حد نیم نگاه باشه نه بیشتر.
راه حل های Complexity: این بخش به عواملی اشاره داره که تنوع و ارتباط در اون نقش داره، هرچی این عوامل متنوع تر باشن، محیط پیچیده تر میشه و هرچی این پیچیدگی بیشتر باشه، تحلیل و حل مسائل مربوط به اون هم پیچیده تر میشه و در واقع اوضاع مثل یه روبیک میشه که فقط نباید یک طرف اون رو حل کرد و برای تکمیل کردن اون روبیک تمام ابعاد باید هم رنگ بشن و اما در این شرایط چه باید کرد؟
رهبری مشارکتی به این معناست که همه کارها بر گردن یک نفر نباشه. بلکه همه اعضا باید وظیفه خودشون و اهمیت اون رو بدونن و اون ها رو به بهترین شکل انجام بدن. از طرف دیگه نباید تو جهان ووکا دنبال یک راهکار دائمی باشیم. ما فهمیدیم که این جهان پر از تغییرات و بیثباتیه پس راهکار دائم اصلا معنا نداره.
تیم سازی درست هم یکی از بهترین راه حل های این معضله. یک مدیر به تنهایی نمیتونه همه کارهارو انجام بده و مهم ترین نقش رهبر، تربیت رهبران جدیده و به افراد باید طوری آموزش بدید که بتونن خودشون رو جای شما بذارن و از طرف دیگه باید بتونن بدون حضور ناظر هم کارشو رو انجام بدن.
اما Ambiguity: وقتی یه مسئله ای برای ما مبهم باشه، حل کردن اون غیر ممکنه و میشه مثل یه معادله 10 مجهولی. گوش دادن فعال یکی از راه حل هاییه که باعث ایجاد شفافیت میشه و معادله رو میتونه تبدیل کنه به یک معادله یک مجهولی که حل کردنش مثل آب خوردنه.
استقبال از ایده های جدید، متفاوت فکر کردن و ثابت کردن این موضوع به ذینفعان که ما در مسیر درستی در حال حرکت هستیم و از نگرانی درشون بیاریم؛ اینها همه و همه کمک میکنند تا مسیر از حالت ابهام خارج بشه.
نظر نویسنده سایت ویرکول اینه که بهترین کار برای تصمیم گیری تو شرایط مبهم میتونه طراحی مدل تصمیم گیری بر اساس مدل معکوس برنامه ریزی (Backward Planning) باشه. یعنی باید موفقیت و اون هدفی که داریم رو در ذهنمون تصور کنیم و بعد سعی کنیم پله به پله از سمت بالا به سمت شرایط الانمون برگردیم و مسیرمون رو مشخص کنیم. اینجوری میتونیم بفهمیم که قدم بعدیمون رو کجا باید بذاریم.
جالا نتیجه یه تحقیقی رو میبینیم که بر روی خرس های گریزلی انجام شده:
پژوهشگری که پانزده سال به مطالعه رفتار خرسهای گریزلی پرداخته، پی برده است که آن دسته از خرسهایی که بیشتر بازی میکنند اغلب بیشتر زنده میمانند. وقتی علت را از او پرسیدند، گفت؛ “در جهانی که همیشه ابهام و چالشهای منحصر به فردی سر و کلهشون پیدا میشه، بازی این خرسها رو برای سیارهای در حال تغییر آماده میکنه”
این نشون میده علیرغم اون چیزی که ما فکر میکنیم جهان ووکا ممکنه باعث نابودی ما بشه، بلکه میتونه برعکس عمل کنه و به تکامل ما کمک کنه.
چجوری میتونیم در دنیای ووکا دووم بیاریم.
(شاید نکاتی که بهش اشاره شده خیلی علمی و مرتبط نباشه اما کی میدونه؟ شاید تو این دنیای پرتغییر بتونه کمکمون کنه):
ورزش کردن (هفته ای دو الی سه بار به اندازه نیم ساعت)، تغذیه مناسب داشتن (خوردن آب زیاد و نخوردن غذاهای چرب)، شناخت ارزش های درونی، برنامه ریزی و نگاه دقیقی به آینده و توانایی حل مسئله (لازمه این کار سرعت بالا و عمل گرایی در کارهاست) و در نهایت آغوش باز برای عدم قطعیت ها (یعنی وقتی یه اتفاق غیر منتظره میفته، بجای اینکه انکارش کنیم یا ازش فرار کنیم سعی کنیم ازش استقبال کنیم)
و اما در آخر:
با دنیای ووکا آشنا شدیم. دیدیم که خیلی از بزرگان با این موضوع مخالفن و بعضی ها هم موافق. بعضی ها براش راهکار ارائه دادن و بعضی دیگه معتقدند که نمیشه باهاش مبارزه کرد.
اما چیزی که واضح و مبرهنه، اینه که جهان ووکا رو نمیتونیم نقض و یا انکارش کنیم.
از طرفی دیگه علیرغم اینکه بعضی از افراد فکر میکنند راز بقا و زنده موندن، قدرته؛ اما اینطور نیست و چیزی که بقای ما رو تضمین میکنه تطبیق پذیریه.
تا بوده این بوده هست و دنیا همیشه در حال تغییر بوده و این اتفاق تا ابد خواهد افتاد و شرایط هیچوقت یکسان نمیمونه. اما از اونجایی که ما انسان ها همیشه بدنبال قطعیت هستیم، این تغییرات ما رو دل پریش و نگران کرده همیشه.
ما در مقابل جهان ووکا 2تا راه داریم: پا پس بکشیم و درواقع عقب نشینی کنیم، یا بریم جلو و مبارزه کنیم.
اگر قراره بریم جلو، این رو یادمون نره که همونجوری که بالاتر هم بهش اشاره کردیم باید همیشه برنامه ریزی کنیم. از طرفی بهتره همیشه چند تا پلن جایگزین هم داشته باشه باشیم تا در صورت به بن بست رسیدن یک راه، راه های دیگه ای هم وجود داشته باشه.
یک راه دیگه ای هم که وجود داره، روشن کردن مسیره. وقتی مسیر برای ما شفاف نباشه به این معناست که ما نمیدونیم کجا میخواییم بریم و وقتی ندونیم کجا میخواییم بریم پس هرجایی میتونیم بریم… اما این چیزی نیست که ما دنبالش باشیم.
ما توی هر پوزیشنی که هستیم، دنبال یک سری هدف هستیم که هرکاری که تو زندگی مون میکنیم در راستای رسیدن به اون هدفه. پس باید مسیر رو برای خودمون روشن و شفاف کنیم.
نکته آخر… همونجوری که گفتیم، ما آدم ها از تغییر خوشمون نمیاد بخاطر عدم ثباتش. اما یه مثال؛ کره زمین اگر ثابت بود… یعنی به دور خودش و یا خورشید نمیچرخید، چی میشد؟ شرایط برای زندگی چجوری میشد؟ با چه چیزایی مواجه میشدیم؟
واقعا کی میتونه بگه وجود جهان ووکا خوبه یا بد؟