در میزگرد انتقال دانش و تجربه در کارآفرینی سلامت مطرح شد
در یکی دو دهه اخیر بهویژه از زمان ظهور راهکارهای نوآورانه، تجربههای کارآفرینی غالبا معطوف به نرمافزارها و پلتفرمها بوده است. در زمینه سلامت و پزشکی تجربههای کارآفرینی که موردنیاز فعالان صنعت سلامت است، کمتر مدون شده است. در میزگرد انتقال دانش و تجربه در کارآفرینی سلامت به این موضوع پرداختیم که در فقدان کتابها و منابع مدون چه باید کرد. در اینجا بررسی میکنیم که در کارآفرینی سلامت که ویژگیهای خود را دارد، کارآفرینان با آزمون و خطا و هزینههای گزاف آن پیش میروند یا راهی برای دریافت تجربیات یکدیگر دارند.
در این میزگرد حسین یاراحمدی مدیرعامل شرکت گردشگری سلامت آریامدتور، دکتر محمدرضا زاهدی مدیرعامل هلدینگ سرمایهگذاری پیشگامان سلامت و دکتر صادق شفائی رئیس هیات مدیره هلدینگ سرمایهگذاری پیشگامان سلامت به تبادل نظر پرداختند. میزگرد انتقال دانش و تجربه در کارآفرینی سلامت در حاشیه نمایشگاه کتاب تهران و در غرفه پیشگامان و نشر طبیبانه برگزار شد.
آقای یاراحمدی شما در آغاز بگویید که کسبوکار سلامت را چگونه یاد گرفتید و چه شد که در آریامدتور، محتوای آموزشی در حوزه تخصصی گردشگری سلامت منتشر میکنید؟
یاراحمدی: در حوزه کسبوکار بهویژه سلامت چیزی وجود ندارد که به آن استناد کنیم. ما در سالهای کاری خود اغلب با آزمون و خطا که پرهزینه است، کار کردیم و مسیر را اصلاح کردیم. کسی به ما نمیگفت کدام راه غلط و کدام راه درست است؛ حتی کسانی که میدانستند. به همین دلیل با هر مسئلهای که روبرو شدیم برای آن پروتکل و دستورالعمل نوشتیم. این باعث شد از تکرار مشکل جلوگیری کنیم و زنجیره فقدان تجربه تا حدودی قطع شود. انتشار محتوای آموزشی در سایت آریامدتور از این اعتقاد ناشی میشود که این کیک هرچه بزرگتر باشد، سهم ما هم بیشتر است. روند آزمون و خطا هم باید قطع شود.

زیستبوم سلامت در زمینه منابع مکتوب و غیرمکتوب چه نیازهایی دارد؟
یاراحمدی: ما در همه بخشها نقصان داریم. کتاب نداریم، رویداد خیلی کم داریم، محتوای آموزشی بسیار کم است، دوره و کارگاه همینطور. جای دورهها، محتواهای قابل استناد و مخصوصا ایونتهای مستمر مخصوصا در شهرهایی بجز تهران به شدت خالی است. در اکوسیستم نوآور، اسنپ مدلی مانند اوبر و دیجی کالا، آمازون را داشت. همه آنها تجربیات و مقالات خود را منتشر میکنند که با یک جستجوی ساده در دسترس است. ولی در توریسم سلامت چنین مدلی نداشتیم. حتی ما برای حضور در ایونتها و نمایشگاههای بینالمللی هزینه میکردیم ولی آنچنان چیزی به دست نمیآوردیم. کسبوکارهای سلامت به دل بیمارستانها و کلینیکها رفته بودند و مدل مستقلی برای الگوسازی نبود.
آقای دکتر زاهدی، شما به عنوان یک فعال و مدرس در آموزش کسبوکار پزشکی بگویید که اکوسیستم کارآفرینی سلامت در این زمینه چه نیازهایی دارد؟ شما در آموزش بر چه چیزی تمرکز دارید؟
زاهدی: یکی از کمبودهای ما این است که R&D بلد نیستیم. زیرا نباید به دیتای سلامت دسترسی داشته باشیم. مستند نشدن دیتا راه دانش و تجربه را میبندد. من همیشه به دانشجویان میگویم اول کارآفرینی را بشناسید و بعد با این نگاه فرصتهای کارآفرینانه را شناسایی کنید. در این صورت فرصتهای جدید سلامت را خواهید دید. مثلا وقتی در فضای چاپ و نشر رشد میکنید، اگر کارآفرینیهای دلخواهتان را پیاده کنید، حتی اگر توقع مالی شما برآورده نشود، تغییر ایجاد شده است. ولی وقتی وارد صنعت سلامت شویم، میبینیم که اینجا دریاست ولی آنجا دریاچه هم نبود. این اقیانوس پر از فرصتهای کشف نشده است. در کارآفرینی سلامت نه تنها در ایران بلکه در دنیا نگاه بیزینسی چندان پخته نیست. مدلهای بینالمللی در همه کارها وجود دارد. در تاکسی اینترنتی موضوع فقط جابجایی افراد از یک نقطه به نقطه دیگر است ولی در پزشکی موضوعات فرهنگی بسیار پررنگ هستند. به همین دلیل بسیاری از مدلها خارجی در ایران قابل اجرا نیستند. اقتصاد سلامت در کشور ما دولتی است. دولت از بیزینسها حمایت میکند یا ساز و کار آنها را تعیین میکند. ولی این مدل در دنیا منسوخ شده و دولتها فهمیدند که بخش خصوصی در ارائه خدمات و ایجاد ارزش افزوده بهتر کار میکند. مشکل ما این است که هنوز باور دارند که سلامت بیزینس نیست. ابتدا باید بپذیریم که سلامت هم بیزینس است، سپس مهارتهای ایجاد ارزش در سلامت را یاد بگیریم.

آقای دکتر شفائی شما پزشک هستید. در دانشگاه این آموزشها چه وضعیتی دارد؟ آیا فرصت برای کسب مهارت بیزینسی وجود دارد یا آموزش فقط بالینی است؟
شفائی: در حال حاضر برنامه آموزش پزشکی صرفا مبتنی بر تربیت درمانگر با مهارت خدمات مدیکال است. از ابتدا یک نگاه دولتی به آن حاکم بوده که میگوید ما یک ساختار سلامت داریم که نیاز به پزشک دارد و این پزشکان باید در دانشگاه آموزش ببینند. غالبا به کسی که میخواهد رشته پزشکی را انتخاب کند، میگویند صبح به صبح در اتاق عمل دوتا عمل انجام میدهی و زندگیات تامین میشود. یا در لطیفهها میگویند فلان ماشین متعلق به یک خانم دکتر است که با آن فقط به مطب میرود. این یعنی از یک پزشک بجز در مطب نشستن یا جراحی کردن هیچ انتظار دیگری نداریم. دانشجویان با همین دیدگاه پزشکی میخوانند و چالش اینجاست که وقتی به آنها میگوییم باید مهارتهای دیگری درباره بازار سلامت بیاموزید تا در کسبوکار خود یک پزشک موفق باشید، شوکه میشوند. این فرهنگ در پزشکان، روند آموزش کسبوکاری را کند میکند. زیرا پیش از اینکه به آنها چیزی یاد بدهیم باید متقاعدشان کنیم که به آن نیاز دارند. بسیاری از آنها پس از چند سال کار به این نیاز پی میبرند.
این نیاز و فقدان چگونه خود را در حوزه نوآوری نشان میدهد؟ شما به عنوان پزشک، کارآفرینی را چگونه یاد گرفتید؟
شفائی: کسانی که قصد نوآوری در سلامت داشتند، پیرامون علوم پزشکی ایده دادند. مانند نوبتدهی آنلاین، مدیریت مطب یا بیمارستان. یعنی خدماتی که قبل از انجام خدمت درمانی و پزشکی هستند. بومیسازی منابع کسبوکاری در صنعت سلامت کار زیادی دارد و باید مختصات آن را بدانیم. من اگر یک دانش آموخته مدیریت در کنار خود نداشتم، قطعا موفق نمیشدم. من در آن زمان به مفاهیمی مانند مارکتینگ و مدیریت منابع انسانی باور نداشتم چون دانش آن را نداشتم.

آقای یاراحمدی، شما به عنوان یک شرکت پیشرو ایرانی در توریسم سلامت اگر آموزش یا منتور خوب داشتید، چه شرایطی داشتید؟
یاراحمدی: ما در آموزش، منابع مکتوب، رویداد و محتوا خلا داریم. ولی مهمترین چیز ایونتهای مستمر سلامت است که همه ذینفعان این حوزه همچون پزشکان، دانشجویان، فعالان صنعت، سیاستگذاران و… بطور مستمر دور هم جمع شوند و این گفتگوها انجام شود. این یک پیشفرض است. از دل آن دورهها، رویدادها، آموزشها و محتواها پدید میآیند، موضوعات صنفی مطرح میشوند، متوجه ایرادات کارمان میشویم و همافزایی رخ میدهد. به قول دکتر شفائی، باید آنها را قانع کنیم که چنین نیازی دارند.
الان اگر شرکت شما با یک بحران ناگهانی روبرو شود که در صنعت نوآور سلامت سابقه نداشته، چگونه مسئله را حل میکنید؟
یاراحمدی: زیاد در این شرایط بودیم. در گام اول سکویی که روی آن ایستادهایم را تغییر میدهیم. نگاه ما این است که برای هر مسئلهای باید یک راه حل پیدا کنیم. مثلا کرونا میآید یا تحریمها شدیدتر میشود، ما باید راهی برای آسیب آن پیدا کنیم. این استراتژی ما در مرحله اول است. در مرحله دوم هیچگاه چیزی را به تنهایی انجام نمیدهیم. دنبال کسانی میگردیم که درباره این موضوع خاص به ما کمک کنند. این در صورتی است که اکوسیستم شکل گرفته باشد. به همین دلیل بر ایونتها تاکید زیادی دارم.
دکتر زاهدی عوامل موثر بر مشکلاتی که مطرح شد و به چرخه نیفتادن تجربیات چیست؟
زاهدی: اختلافات و مشکلات در دولتی بودن سیستم پزشکی و اقتصاد دستوری است. پیشتر روال این بود که درآمد نفتی در رفاه عمومی هزینه شود. این در اثر تحریمها هر روز کمرنگ شد و اقتصاد سلامت به این دلیل که در حال رشد بود و واردات گستردهای در تامین مواد اولیه دارو، تجهیزات پزشکی، تکنولوژی و… داشتیم، بیش از دیگران آسیب دید. ولی آیا باید منتظر از بین رفتن باشیم؟ قطعا نه. چیزی به نام اقتصاد خصوصی و همیاری وجود دارد. چطور اقتصاد خصوصی میتواند صنایع دیگر را بچرخاند ولی صنعت سلامت را نمیتواند بچرخاند؟ افراد برای نجات بیزینس خود به یه مشاور ساعتی ۱۰ میلیون دستمزد میدهند ولی برای درمان و برنامه سلامت به حق ویزیت اعتراض میکنند. تا زمانی که سیستم نوین بر سلامت حاکم نشود، اقتصاد همچنان دستوری باشد، آموزههای مدیریتی بر صنعت سلامت سوار نشود و دانش آموختگان جدید وارد حوزههای نوآور نشوند، اتفاق بزرگی نمیافتد. روز به روز نمودار عمر مفید کالا و خدمات سلامت رو به پایان میرود. اگر شرایط جدید را نپذیریم، نمیتوانیم سیستم تازهای بسازیم و این سیستم تازه نیاز به خون تازه دارد.
ما برای تاسیس یک مرکز یا کلینیک به اندازهای دستورالعمل داریم که بسیار گیج کننده و فرسایشی است. سیستم مقررات زدایی هنوز به سلامت نرسیده است. ما در پیشگامان برای آموزشهای H-MBA ملی مهارتی ماهها پیش درخواست دادیم ولی هنوز به نتیجه نرسیدیم. یکی از پیامدهای این وضعیت مهاجرت ۴۰ درصدی پزشکان است. برای یک پزشک در طول عمر تحصیلیاش ۷ میلیارد هزینه میشود و این سرمایهای است که از دست کشور میرود. ما برای اینکه بیزینس آموزشی خود را جا بیاندازیم ۶۰ سفر در سراسر کشور به دانشگاههای علوم پزشکی داشتیم و با آنها مذاکره کردیم. از سمت ما این توان آموزشی وجود دارد ولی از سمت آنها خواست و آمادگی وجود ندارد.

دکتر زاهدی بحرانهایش را چگونه حل میکند؟
زاهدی: علم مدیریت در بحران معنا مییابد. بحرانهایی که ما اکنون به آن روبرو هستیم تامین مالی، گزینش نیروی انسانی متخصص و از بین رفتن سرمایهگذاریهای قبلی با ورود تکنولوژی جدید است. صنعت چاپ و نشر یکی از آنها است. ما ابتدا موضوع را سادهسازی و فرمولیزه میکنیم. ریسکها را میسنجیم و در صورت نیاز تغییر مسیر میدهیم. مثلاً در کوید، پلتفرم آموزش مجازی را خیلی سریع لانچ کردیم و در سالهایی که نمایشگاه کتاب به همین دلیل برگزار نشد، بن کتاب نمایشگاهی را در سایت خودمان عرضه کردیم.
آقای دکتر شفائی شما همین تجربیات را از منظر یک پزشک شرح دهید. به دانشجویان علوم پزشکی در این زمینه چه پیشنهادی دارید؟
شفائی: یکی از دلایلی که ما در انتقال دانش ضعف داریم این است که زمان طلایی دوره دانشجویی که اواسط آن است از دست میرود، سپس فرد فارغالتحصیل میشود و تصمیم میگیرد یک مطب زیبایی راهاندازی کند و دیگر فرصت رفتن به دنبال مهارتهای جدید را ندارد. به همین دلیل توصیه میکنم مسیر خود را هرچه زودتر روشن کنند و تصمیم بگیرند که میخواهند در آینده چگونه کار کنند تا بدانند که برای رسیدن به آن چه ابزارهایی نیاز دارند. توصیه دوم این است که صبورتر باشند. دانشجویان صبر کمی دارند و شاید دلیل آن دیتای زیادی است که در دنیای جدید به آنها میرسد. پیش از این رسانهها و شبکههای اجتماعی زیاد نبودند و الگوی ما افرادی بودند که با صبر و تلاش و رشد کردند. نسل جدید برای رسیدن به همه چیز عجله دارد. در صورتی که راهاندازی یک کسبوکار جدید در دنیا همیشه سخت بوده و الان سختتر شده است.
به عنوان یک پزشک و صاحب امتیاز نشر پزشکی منابع و حوزه نشر را چگونه ارزیابی میکنید؟
شفائی: منابع مستند در کارآفرینی سلامت خیلی ضعیف است. همه تجربیاتی که به دست آمد تجربیات شفاهی بود و مکتوب نشد. این باعث تکرار اشتباهات و افزایش هزینهها میشود. ما گام به گام باید این تجربیات را به دانش تبدیل و آن را مکتوب کنیم و کمکم این باعث میشود که منابع ارزشمندی پدید بیایند. چون منابع شفاهی از بین میروند.

آقای یاراحمدی راهکار پیشنهادی شما چیست؟
یاراحمدی: در ادامه صحبتهای دکتر شفائی پیشنهادم به دانشجویان این است که کارآموزی را جدی بگیرند. البته منظور کارآموزی بیرون از دروس دانشگاهی است. نگاه نسل جدید به کارآموزی اشتباه است ولی در کسبوکار، کارآموزی یک ضرورت است. چون فرد نیاز دارد کار یاد بگیرد و کارفرما نیاز به نیروی توانا دارد.
آقای دکتر زاهدی شما چند راهکار دادید. اکنون جمعبندی کنید.
زاهدی: چیزهایی که ما به دانشجویان یاد میدهیم حاصل تجربیات، شکستها و هزینهها است. دورانی که میشد بدون دانستن علم مدیریت و مارکتینگ در کسبوکار موفق شد، گذشته است. همچنان پزشکان منتظرند که بیمار به آنها مراجعه کند، خدمات را درست ارائه نمیکنند و منشیها رفتار نادرست دارند و در نهایت از بیمار طلبکارند. چنین بیزینسی در هر صنعتی که باشد، از بین میرود. در سیستم پیشرفته، کلینیک از بیمار برای مراجعهاش تشکر میکند. زیرا چراغ کسبوکار او روشن مانده است. ما باید فرهنگ یادگیری را جا بیندازیم، آنچه یاد گرفتیم را به کار ببریم و سپس چیزی که به کار گرفتیم را اندازه بگیریم.
دکتر شفائی نکته نهایی را شما بگویید.
شفائی: من هم یک نکته در تکمیل موضوع کارآموزی بگویم. مگر یک پزشک اگر کارآموزی نگذرانده باشد میتواند مدرک بگیرد؟ ابتدا دانشجو کنار دست استاد میایستد و نگاه میکند و یاد میگیرد، سپس بعد او کار را انجام میدهد و استاد نگاه میکند. بیزینس هم همین است. دانشجو باید کنار دست کسانی که بیزینس سلامت انجام میدهند کار را یاد بگیرد تا آزمون و خطا و هزینههای آن را کم کند. از آنجا که منابع مکتوب کم است، نیاز به کارآموزی بیشتر است.