نگاهی به وظایف نسل چهارم دانشگاهها در برابر اقتصاد و صنعت به مناسبت فرا رسیدن ماه مهر
دانشگاه کارآفرین که به آن نسل چهارم دانشگاه هم میگویند، دانشآموختگانی آشنا به کسبوکار، مدلهای درآمدی نوین، نیازهای بازار و اهمیت نوآوری به اقتصاد کشور تحویل دهد. این مفهوم تازگی ندارد اگرچه تا اجرای آن در کشور فاصلهای بیانتها داشته باشیم. در این مدل آموزشی، هر رشته الزامات خود را دارد و علوم پزشکی چنان که در این گفتوگو میخوانید، ویژگیهای متفاوتی دارد. دکتر محمدرضا زاهدی، مدیرعامل هلدینگ پیشگامان سلامت به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید در گفتوگویی درباره ضرورت و چگونگی آشنایی دانشجویان پزشکی با نوآوری، درآمدزایی و کسبوکار میگوید و امیدوار است دانشگاهها تدابیری برای این آموزشها داشته باشند. اگر نه، اصحاب صنعت و زیستبوم نوآور این وظیفه را به دوش بکشند و با برنامههایی، دانشجویان را نسل چهارمی کنند.
لطفا در آغاز درباره نسل چهارم دانشگاه و چگونگی عملیاتی شدن آن در علوم پزشکی بگویید.
نسل چهارم دانشگاهها بر اساس تعاریف بینالمللی، دانشگاههای کارآفرین هستند. یعنی میتوانند علم و تئوری را به عمل، اشتغال و تغییر تبدیل کنند. کارآفرینی به معنای تخریب خلاق و ایجاد نوآوری در مسیری است که وجود داشته است. در این فرایند ارزشهای جدیدی به مسیر افزوده میشود. علم در نسل چهارم دانشگاه به کمک کسبوکار میآید تا در زندگی و جامعه تغییر ایجاد کند. دانشگاههای علوم پزشکی در مقایسه با سایر علوم از ابتدا به فضای کار نزدیکتر بودند. در کارآفرین شدن دانشگاههای علوم پزشکی، نوآور شدن در سلامت باید دنبال شود. الان هم دستاوردهای نوینی در شاخههای مختلف سلامت داریم ولی تکنولوژی هنوز کمرنگ است. در صورتی که دانشگاه نوآور باید به سوی فناوری نوین، تلهمدیسین و سلامت دیجیتال برود. کارآفرینان باید در دانشگاهها پرورش یابند. همچنین کارآفرینی یک ویژگی یا حرکت درونی است. چنین فردی علاقهمند به تغییر یا حل مساله و رویارویی با چالشها است. دانشگاه هم محل شناسایی و پرورش این افراد است. پس دانشگاه کارآفرین باید نگاه فردمحور به دانشجویان داشته باشد و فضایی را فراهم کند که دانشجو خود را در فضای کار ببیند، مسیر بیزینس و چالشهای آن را درک کند و راهکار دهد. دانشجویان علوم پزشکی کشورمان با روش چند دهه گذشته آموزش میبینند و وقتی وارد بازار کار میشوند، توانایی نوآوری و ایجاد کسبوکار ندارند. چون در نظام آموزشی سلامت به آنها اجازه ندادیم که نوآورانه فکر کنند. زیرا این ساختار با کلیدواژهای به نام «جان مردم»، جسارت نوآوری را از بین میبرد. اگرچه این دغدغه درستی است ولی میتوان به صورت کنترل شده کارهایی انجام داد که ما را چندپله در نوآوری جلو ببرد.
برنامه درسی پزشکی بسیار فشرده است و دانشجویان میگویند درس و کار به اندازهای زیاد است که به کارهای دیگر نمیرسیم. آیا سیستم آموزش پزشکی برای نسل چهارمی شدن باید بازطراحی شود؟
بله در نظام آموزش پزشکی بارهای اضافهای وجود دارد که نیاز به بازنگری دارند. ولی در همین سیستم هم میتوان دروس یا برنامههایی در قالب شناخت و معرفی تعریف کرد تا دانشجویان در کورسهای خود داشته باشند. ما هم از دانشگاه انتظار برونداد کارآفرینان ممتاز را نداریم. ولی انتظار داریم تئوریهای کارآفرینی، مدلهای کسبوکار، ضرورت نوآوری و بیزینس مدلهای موفق در سلامت بررسی و آموزش داده شوند. گفتوگو درباره ایدهها و برگزاری رویدادهایی مانند استارتاپ ویکندها در پرورش ذهن خلاق بسیار موثر است. البته این را بگویم که در نهایت ۳ درصد از افراد جوشش کارآفرینی دارند و ۹۷ درصد دیگر تمایلی به این کار ندارند. حتی کسانی که در دانشگاههای نسل چهارم تحصیل میکنند. این یک فرمول جهانی است. کار مهم دانشگاه شناسایی و استعدادیابی این افراد است. دانشگاه باید پرونده شغلی و کارآفرینی برای فرد تشکیل دهد. به این معنا که توانایی دانشجو در عرصههای مختلف را ارزیابی کند و به او پیشنهاد مسیر شغلی بدهد.
این مدل آموزش چقدر میتواند در رشد اقتصاد سلامت موثر باشد؟
ببینید فرد آماده و آموزش دیده هنگام جذب در بازار کار، برای آموزش مجدد هزینهای به صنعت وارد نمیکند. با او باید فرایندهای جدید را تعریف کرد. این باعث سرعت رشد بیزینس میشود. فرد میتواند فرصتهای کارآفرینانه را کشف کند و بیزینس مدل درست تعریف کند. همچنین ضریب شکست در ایدهیابی کاهش مییابد. ولی الان دانشآموختگان ترندهای روز را نمیشناسند و تازه باید با الفبای کار، بازار و صنعت آشنا شوند. از طرف دیگر نظام سلامت همیشه چالشهایی دارد که باید حل شوند. همین ارائه راهحل اغلب درآمدزا است. فرد باید بداند که این یک فرصت کارآفرینانه است و اگر راهکاری داشت، با چه مدلی میتواند از آن درآمد کسب کند.
شما در زیستبوم سلامت با اعتراض استارتاپهای نوآور به رگولاتور زیاد مواجه شدید. آیا دانشگاه کارآفرین میتواند در پر کردن این شکاف میان اکوسیستم و رگولاتور نقشآفرینی کند؟
کسی که در یک سمت مدیریت دولتی است و به تعبیر استارتاپها کارشکنی میکند، نوآوری سلامت و اکوسیستم استارتاپی را نمیشناسد. وقتی مثلا پس از ۱۰ سال دانشآموختگان کارآفرینی سلامت از دانشگاه بیرون میآیند، به تدریج به عنوان مدیران و کارشناسان سلامت به سیستم رگولاتوری راه پیدا میکنند و نگاه به اکوسیستم و برخوردهای قهری تغییر میکنند. زیرا این فرد میداند که اکوسیستم برای حل مشکل پدید آمده است. ولی تا وقتی خدمات سلامت را غیربیزینسی ببینیم، وضعیت شبیه امروز میشود. بخش خصوصی برای منافع و درآمد خود، کارهای سختی را بر عهده میگیرد. از طرف دیگر کسی که پزشکی خوانده است، نظام سلامت را میشناسد. اگر در کارآفرینی هم آموزش ببیند، دانش میانرشتهای کسب کرده است. بخشی از مشکلات استارتاپها و رگولاتور به دلیل عدم شناخت علوم پزشکی از سمت استارتاپهای نوآور است. ولی این دانش میانرشتهای میتواند این شکاف را نیز پر کند.
آقای دکتر در علوم پزشکی بسیاری از مفاهیم مقدسسازی شدهاند. پزشک، امر مقدس پزشکی، امر مقدس درمان و… معمولا این مقدسسازی در تقابل با بیزینس و اقتصاد قرار میگیرند. دانشگاهها رویکردی برای عقلانی کردن بیزینس سلامت دارند؟
این مقدسسازی هست تا زمانی که کاری بنیادین رخ دهد، آموزش و استعدادیابی در دانشگاه انجام شود و ما شاهد آن باشیم که بیزینسهای سلامت توسط دانشآموختگان سلامت راهبری میشوند. در همه دنیا پزشک برای رهبری تیم درمان آموزش میبیند. جامعه نوآور سلامت ما باید این را بپذیرد که اگر پزشکان در رهبری آنها حضور نداشته باشند، توسط رگولاتور به گوشه رانده میشوند. حالا ما درباره پزشک کارآفرین، دندانپزشک کارآفرین، داروساز کارآفرین و… سخن میگوییم. درباره اینکه دانشجویان پزشکی کارآفرینی هم بخوانند تا بیزینسهای این رشته را به دست بگیرند. به هرحال نظام سلامت ما سنتی و قدرتمند است و تغییر آن از راه دانشگاه ممکن است.
دانشگاه در ایران به آن سمت میرود یا نه؟ اگر بله، محرک آن چیست؟
در ایران چالش اصلی نظام سلامت درمان است و تمرکز هزینهها هم در بخش درمان است. آموزش، نوآوری و کارآفرینی چندان جایی ندارد. حتی میتوانم بگویم فقط برای شوآف است. زیرا با این حجم بیمار و هزینههایی که وجود دارد، نمیتوان از آموزش نوآوری، ابتکار و دانشگاه کارآفرین سخن گفت. الان هم برخی از دانشجویان به دلیل علاقه برخی از کارهای نوآورنه را دنبال میکنند.
پس ما برای کارآفرینی و نوآوری سلامت باید دانشگاه کارآفرین داشته باشیم و برای داشتن دانشگاه کارآفرین پیشنیازهای دیگری داریم. مثلا اینکه تمرکز نظام سلامت بر آموزش، پیشگیری، نوآوری و اقتصاد سلامت باشد.
بله ولی الان تمرکز بر درمان، سپس بهداشت و در نهایت آموزش پزشکی است. البته نمیگوییم درمان را باید کنار گذاشت ولی شکل بهتر این است که درمان از این سیستم جدا شود.
اثر نسل چهارم دانشگاه بر زیستبوم کارآفرینی و نوآوری چیست؟
این است که کشورهایی مانند امارات و عمان مراکز تکنولوژیک میسازند و نیروی انسانی ما را میبرند. ما همین منابع انسانی آموزش دیده را هم از دست میدهیم. معاونت آموزشی دغدغههای زیادی دارد. معاونت فرهنگی وزارت بهداشت باید به عنوان موضوع فوق برنامه وارد این کار شود. در این صورت به تدریج بر شرایط اثر میگذارد. ما به دنبال این ارتباط و انجام کار مشترک هستیم تا به عنوان پیشگامان سلامت سهم خود را ادا کنیم. از گروههای مختلف هم دعوت میکنم که در این زمینه کمک کنند. یعنی کاری که نظام سلامت با داشتن اولویتهای دیگر و هزینههایش انجام نمیدهد، ما کارآفرینان سلامت اجرا کنیم و صنعت این وظیفه دانشگاه را پوشش دهد.
در پایان پیام شما برای ساختار آموزش پزشکی، دانشجویان این رشته و زیستبوم نوآور چیست؟
بیزینس سلامت، فقط بیزینس درمان نیست. میتوان با کارهای نوآورانه و تکنولوژیک ترافیک بیمار و ریسک ابتلا به بیماریها را کاهش داد ولی باید پزشک آموزش کارآفرینی دیده باشد و در صنعت سلامت و اکوسیستم نوآوری حضور داشته باشد. این شکل مطلوبی نیست که تیم نوآور یک کار را انجام دهد یا خدمتی تولید کند سپس آن را به پزشک ارائه دهد. پزشک باید از ابتدا کنار کار باشد تا دقیقا بر اساس نیاز محصول یا خدمت تولید شود نه در انتها.